رویای مترادف
رویای مترادف اسم فرم
- خیال پوچ فانتزی، فانتزی، vagary، غرور، چشم انداز، ظهور، توهم، ترنس، توهم، توهم.
- لذت، شادی، گنج، گوهر، تعجب، زیبایی.
رویای مترادف فعل فرم
- اختراع کردن کوک کردن فکر می کنم تا، چرخش، دم، هچ، ایجاد، سرچشمه، تصور، استادانه درست شده، contrive، تدبیر، ببافند، مغلوب ساختن پیشی جستن.
- الهه شعر و موسیقی، افکار پوچ، تصور، گمان، تصور، idealize.