ریش تراشی مترادف


ریش تراشی مترادف فعل فرم

  • برش, برشی, تیغ, mow, کلیپ, برش، نوار، کوتاه، حوض، پوست کندن, با تنبلی حرکت کردن، با داس بردن، تقسیم، قارچ، آرایشگر.
  • لمس چراندن قلم مو، خراش، تلنگر، خامه ای، جارو، sideswipe.
ریش تراشی لینک های مترادف: برش, برشی, کلیپ,