زحمت کش مترادف


زحمت کش مترادف صفت فرم

  • bookish خوب خواندن آموخته، نيروهاي، کشت، سواد، تحصیل کرده، نوشته دار، عالم ودانشمند، معنوی، میلتون(١١) علمی، علمی.
  • دقیق دقیق، شیک، داد و بیداد کن، مراقب خواستار، زحمت کش، سخت کوش، punctilious، خاص، هوشیار بسیار دقیق دقیق متفکرين، وجدان.
  • سخت کوش مواظب مراقب، زحمت کش، کامل، دقیق، زحمت کش، با ملاحظه، کوشا، sedulous، متفکرين، سخت.
  • سخت کوش و کوشا و پر انرژی، توجه، سختکوش، sedulous persevering،، اختصاص untiring unflagging indefatigable خستگی ناپذیر، مشغول.
زحمت کش لینک های مترادف:

زحمت کش مترادف،