زنده ماندن مترادف


زنده ماندن مترادف فعل فرم

  • بیشتر زنده بودن دوام بیاورید، outwear، باقی بماند باقی می ماند، غالب، تحمل، گذشته، رعایت، زنده، اقامت، ادامه، وجود دارد.
زنده ماندن لینک های مترادف: