زیررده مترادف


زیررده مترادف فعل فرم

  • بهگزارش نشان دادن نمونه مشخص کردن، تجسم، ایستاده، جانبخشی می کنیم، نماد، نمایندگی، مجسم، مشخص، در محفظهای قرار دادن، خلاصه.
زیررده لینک های مترادف: