ساخت مترادف
ساخت مترادف اسم فرم
- دروغ، فریب، باطل، دروغ گفتن، فریب، دروغ، داستانی، جعل، اختراع، ترکیب، prevarication.
- ساخت، تولید و ساخت و ساز و تشکیل و ساخت، تركيب، ساختمان، اجرای نصب خلقت، آماده سازی، تشکیل.
- هیکل شکل بدن، شکل، قاب، شکل، قد، ظاهر.
ساخت مترادف صفت فرم
- دریایی، دریایی، نیروی دریایی.
ساخت مترادف فعل فرم
- افزایش، تشدید، تقویت، بالا بردن، تعمیق، تقویت، گسترش، گسترش، به اضافه، پیشبرد، هرم، تقویت، تقویت، افزایش، تحریک، افزایش، بهبود، تقویت.
- ترویج انتشار پلاگین، افزایش، تبلیغات، ballyhoo، شدند.
- ساخت را، راست، قرار داده تا راه اندازی، بالا بردن، قاب، ببافند، فرم، مد، مونتاژ، جعل، تولید، ساخت.
- ساخت، ببافند، راست، تشکیل، قرار داده تا، را، اختراع، قاب، شکل، ترتیب، راه اندازی، در بر داشت، افزایش، تولید، ایجاد، فرم، مهندس.
- شروع شروع، ایجاد، در بر داشت، موسسه تنظیم، پایه، سرچشمه، زمین، ایجاد، توسعه.