سخنرانی مترادف
سخنرانی مترادف اسم فرم
- اصطلاح زبان طرز سخن گفتن، گویش، اصطلاحات، واژگان، مدلولش، regionalism، غم انگیز محلی، زبان ویژه.
- بحث، گفتمان، آدرس، سخن، سخنرانی، harangue، خطبه، preachment، بحث، کلاس.
- توبیخ، نگاه، پانسمان، ملامت، سرزنش، سرزنش، castigation.
- سخنرانی آدرس، خطبه بحث، گفتمان، harangue، سخن، زخم زبان، exhortation، صدور، مداحی, سخنرانی دراز وشدیداللحن، تک گویی.
- صحبت، ارتباطات، آمدن،، بیان، بیان، بحث، سخن گفتن، اعلامیه، بیانیه، گفتگو، گفتگو، چت، colloquy، بحث، طرز سخن گفتن، parley، کنفرانس، بحث، فصاحت و بلاغت.
سخنرانی مترادف فعل فرم
- آموزش موعظه، گفتمان جلو نگه دارید، declaim، تلاوت، بحث، نطق.
- زخم زبان زدن عتاب کردن، پند دادن، چوبکاری کردن توبیخ، تعرض، berate، chide.