سراسرجهان مترادف


سراسرجهان مترادف فعل فرم

  • تضعیف دلسرد dishearten، dispirit، unnerve، تضعیف، discomfit، incapacitate، enfeeble، devitalize، فلج، لرزش، sap، psych.
سراسرجهان لینک های مترادف:

سراسرجهان مترادف،