سرپرستی مترادف


سرپرستی مترادف فعل فرم

  • condescend فرض تمکین کردن، عذر، فرود، تحقیر، قرار دهید.
  • تجارت با, برخورد با, انجام کسب و کار, مکرر, فروشگاه.
سرپرستی لینک های مترادف: مکرر, فروشگاه,