سفت شدن مترادف


سفت شدن مترادف فعل فرم

  • کشش tauten منقبض، فشار، جلو، توری، سفت، قرعه کشی، پیچ، پیچ و تاب.
سفت شدن لینک های مترادف:

سفت شدن مترادف،