سيری مترادف


سيری مترادف صفت فرم

  • بسیار گرسنه, حریص, در, گرسنگی, پر خور, edacious, crapulous, گرسنه, ravening, famished hoggish، piggish.
  • زیاد intemperate، بیش از حد, کنترل نشده، مفرط لجام گسیخته، بی بند و بار، نامحدود، ناروا، ناخالص، گستاخ، شگرف.
  • سیری ناپذیر unquenchable، bottomless، grasping، فاحشهباز همه چیز خور، covetous، insatiate، حریص، unappeasable، مشتاق.
سيری لینک های مترادف: بسیار گرسنه, حریص, گرسنگی, پر خور, گرسنه,

سيری مترادف،