سپر مترادف
سپر مترادف اسم فرم
- حفاظت دفاع، حفاظت، سپر، پوشش محافظ، حامی، نگهبان، مدافع، بافر، گوشته، تسلی دهنده، سنگر، قهرمان، نجات دهنده.
- زره پوش, buckler, ایمیل, cuirass.
سپر مترادف فعل فرم
- محافظت از دفاع، زره پوش، گارد حفاظت، امن، آسایش، bulwark، بازو، تقویت، پناه، گرامی، برای مراقبت از.
- پنهان پوشش پنهان، صفحه نمایش، سایه، کفن، کمین، استتار، پنهان، پنهان سازی، قرار دادن، حجاب، ترشح، پاکت، sheathe.