سکته مغزی مترادف


سکته مغزی مترادف اسم فرم

  • ضربه، ضربه، با صدا غذا خوردن، بد گویی کردن، ضربت سخت زدن، thwack، جعبه، کاف، اعتصاب، راه راه، شلاق، سوئیچ، سیلی، اسلم، انفجار، فشار با نوک انگشت، کرک، با مگس کش زدن، رپ، پوند، جوراب، نفوذ، کونی زدن.
  • نوازش لمس تماس, احساس, برس چراندن، مالش.

سکته مغزی مترادف فعل فرم

  • نوازش نوازش کردن، لمس، پت پت، مالش، قلم مو، ماساژ، خمیر درست کردن، nuzzle.
سکته مغزی لینک های مترادف: احساس,