شانه خالی کردن مترادف


شانه خالی کردن مترادف اسم فرم

  • دزدکی حرکت کردن، تقلب، موش، مار، double-dealer، double-crosser، خیانتکار، خبرچین، خائن، welsher.

شانه خالی کردن مترادف فعل فرم

  • malinger سرباز، اردک، طفره رفتن، اجتناب از، sidestep، goldbrick، خاموش از کار طفره رفتن.
  • روشهايي پرچین سخن بی معنی وبیهوده، فرار، گول زدن، دریافت اتصال با، زبان بازی کردن، زدن، palter، حصار، اصلاح، سراسر بوش ضرب و شتم.
  • کوچک رمیدن برداشت، به قرعه کشی، خجالتی، عقب نشینی، انقباض غیر ارادی ماهیچه، ترس دولا شدن، quiver، بلدرچین، پس زدن، blench، طفره رفتن، اردک.
شانه خالی کردن لینک های مترادف:

شانه خالی کردن مترادف،