شخم زدن مترادف


شخم زدن مترادف فعل فرم

  • تا کشت، آماده سازی، furrow، کلوخ شکن کج بیل، حفاری، کار، مزرعه، شیار، gouge، نمره.
شخم زدن لینک های مترادف: