شدنیوزیلند مترادف


شدنیوزیلند مترادف فعل فرم

  • رنج می برند، despond brood سرند، غم و اندوه، کاج.
  • طولانی، آرزوی، آه، کاج، تشنگی، گرسنگی، hanker.
  • پرچم افتادگی شکست، تایر، محو، کاهش، پژمرده، sicken.
شدنیوزیلند لینک های مترادف:

شدنیوزیلند مترادف،