شغال مترادف


شغال مترادف اسم فرم

  • flunky خرحمالی کردن هواپیماهای بدون سرنشین، پای مرد، هک، عروسک خیمه شب بازی، ابزار، ابزار، بنده، برده، menial، رعیت، شخص یا جانور سوگلی.
شغال لینک های مترادف: