شفت مترادف


شفت مترادف اسم فرم

  • بارب نیش، ضربه، از تطبیق jeer, برش، بنا، محوری، زخم، حمله، سیلی، حفاری، بد گویی کردن، putdown.
  • راد پیکان، نیزه، لنس، دسته دسته شمشیر، قطب، ماست، پشته، کارکنان، غير منتظره دانلد، دارت، عصا، باتوم.
  • پرتو اشعه، جریان خط، روبان، قوس، تلالو، درخشندگی، روشنایی ضعیف تابیدن.
  • گذرگاه مجرا تونل دودکش دریچه سوراخ دودکش حفاری، گذرگاه افقی، خوب، گودال.

شفت مترادف فعل فرم

  • malign تهمت لام، توهین، سوء استفاده، توهین، impugn، صدمه دیده است، حمله، زخم، affront، revile، تدرو، badmouth.
شفت لینک های مترادف: