شل مترادف
شل مترادف فعل فرم
- untie باطل unclasp، بخشش، unfasten، unfetter، unyoke، untether، باز، جدا نمودن، unloose، شل.
- آرامش بگیرد، سهولت، اجازه دهید تا، کاهش نرم، کاهش، کاهش، بهبود بخشد، کاهش، تضعیف، متوسط، کاهش، کاهش.
- استراحت کاهش، حل، رقیق نرم, منتشر, شکستن، ذوب، گرم، میلیمتر،، macerate، فرو ریختن.
- انتشار رایگان، رایگان، تنظیم اجازه رفتن آزاد، unloose، unchain unbridle، بخشش، untie، ارائه، جدا نمودن، رها کردن.