شیشه مترادف
شیشه مترادف اسم فرم
- clang، jangle، برخورد، ناهماهنگی، صدای ناهنجار و خشن.
- تکان خوردن، jouncing، تحریک، شوک.
- نزاع تعارض, اختلاف عقیده اختلاف، برخورد، دعوا، جرو، تف، کج خلقی.
- کشتی کانتینر نهنج، خمره، بطری، گلدان، کوزه, کوزه، گلدان، پیاله.
شیشه مترادف فعل فرم
- clang، jangle، برخورد، تلق تلق کردن، رنده، خرد است.
- ارتعاش لرزش، تلق تلق کردن اهسته تکان دادن، تنه زدن، تکان دادن، jounce، راک، زلزله.
- تحریک کردن تحریک، رنده در برهم زدن، جان گداز بودن، توهین، شوک، outrage.