صبر مترادف


صبر مترادف اسم فرم

  • استقامت پشتکار پشتکار، شکیبایی، stick-to-itiveness، doggedness، سرسختی، نرم افزار، غلظت، سعی و کوشش، استعفای، رواقیون.
  • تحمل تحمل زیاده روی، leniency، طاقت، همدردی، توجه، درک، پاسخ، bigness، سخاوت.

صبر مترادف فعل فرم

  • اداره به خدمت، تمایل حضور، کمک، کمک، کمک، نگاه پس از، کار، وزیر به مراقبت از.
صبر لینک های مترادف:

صبر مترادف،