ضخامت مترادف
ضخامت مترادف صفت فرم
- جمع و جور انبوه نفوذناپذیر سنگین نفوذ ناپذیر، غیر قابل نفوذ،.
- عقب کسل کننده احمق غیر حساس، برنامه، thickheaded، آهسته، مبهم، dimwitted، ساده، گنگ, افتاده, بی مخ simpleminded doltish oafish، هنوزم.
- قابل گسترده عمیق، گسترده، عظیم بزرگ، سنگین، حجیم، جامد، بزرگ، capacious, توجه, کافی است.
- چسبناک ابکی، خامه، coagulated ژلاتینی، clotted، تراکم، ضخیم، viscid، جلّد.