طبیعی مترادف


طبیعی مترادف اسم فرم

  • ادم سفیه و احمق.

طبیعی مترادف صفت فرم

  • علت ناهنجاریهای بومی، ذاتی، اينبرد ذاتی، مجسم، ریشه دوانده، مادرزادی، متولد، ارثی، غریزی، طبیعی، کاشته شده، ژنتیکی.
  • غریزی بصری، خودکار، بی ریا، صوفيه، مطالعه نشده، ضربه، ingenuous، ساده، بی پرده، فرانک، مستقیم، کاندید، نگهبان.
طبیعی لینک های مترادف:

طبیعی مترادف،