طلایه دار مترادف


طلایه دار مترادف اسم فرم

  • جاسوسی پیش مرد, اکسپلورر, مواظب گشت، نقطه، محقق، فرستاده، پیشرو، outrider.

طلایه دار مترادف فعل فرم

  • جاسوسی رعایت بررسی، اکتشاف، جستجو، reconnoiter، نگاه بیش از، بررسی، بررسی، مورد مداقه قرار دادن، پرس و جو، مورد.
طلایه دار لینک های مترادف: