طلسم شده مترادف


طلسم شده مترادف صفت فرم

  • شیفته مسحور مجذوب، جز، entranced، غلبه، مفتون، هیپنوتیزم، transfixed، هیپنوتیزم، مغناطیسی، غلبه بر، خیره شدن، شاهد، کرده.
طلسم شده لینک های مترادف: