طلیعه مترادف
طلیعه مترادف اسم فرم
- راهنمای اپراتور, اسکورت, هادی پورتر، دربان، ostiary، دروازه بان، گارد.
طلیعه مترادف فعل فرم
- معرفی نوید بخش، راه اندازی، افتتاح، حلقه قبل، induct، آغاز، سرچشمه، باز کردن درب به هموار کردن راه برای.
- همراه اسکورت انجام squire، نشان می دهد، راهنمای، سرب، مستقیم، ورود کاروان نظامی، مارشال.