ظرافت مترادف


ظرافت مترادف اسم فرم

  • حساسیت حساسیت، تبعیض، تدبیر savoir مداخله، نظر، دیپلماسی، پاسخ، ظرافت، پالایش، fastidiousness، آگاهی، کشت، ظرافت، مهارت.
  • مهارت adroitness، درایت، تیزبینی savoir مداخله، ظرافت، اختیار، لهستانی، پالایش، پیچیدگی، knowhow، artfulness، دیپلماسی، هوشمندی زرنگ و دانا.
  • پالایش کرامت توانگری، غنا، طعم، سبک، تمایز، propriety، تقارن، ظرافت، ادب، gentility، courtliness، لهستانی، کلاس.
  • چیز عالی، dainty، مرسل، درمان، مغز گردو، تااینکه.
ظرافت لینک های مترادف:

ظرافت مترادف،