عادت مترادف


عادت مترادف اسم فرم

  • روال، سفارشی، عمل معتاد، استفاده از قانون، habitude، مد، شیوه، سبک، رعایت، راه.
  • شیار، جويچه، سنگر، تغار، خندق، قطره قطره شدن، gouge، زخم زدن، برش، نمره، فلوتینگ، کرک، کانال، خاکریز، کانال، آهنگ، دنباله، جاده، مسیر، گذشت.
عادت لینک های مترادف: