عاقل مترادف
عاقل مترادف صفت فرم
- dignified, متین كشور خشک به نظر برسد، subdued آرام، جدی، مناسب، صحیح، ساده.
- صدا معقول عاقلانه، منطقی، شفاف، معقول، عاقل، طبیعی، سالم، sapient، سیج، محتاط، عاقلانه.
- متفکر افسرده جدی، جدی، شدید، قبر، یادآوری، mournful، unsmiling.
- معتدل و منطقی و معقول, آرام, غیرمعمول، شفاف، تشکیل شده، self-controlled، عمدی، self-possessed، levelheaded، دوراندیش، imperturbable، نگهبان.