عامل مترادف


عامل مترادف اسم فرم

  • doer بازیگر مجری، افسر، بازو، قائم مقام، معاون، دستیار، ی، بازو، مجری، مجرم، اپراتور، کارگر.
  • عنصر علت، بخش تشکیل دهنده، نفوذ، جزء، ابزار.
  • قدرت نیروی معنی، متوسط، آژانس، عامل، ساز، ساز، ماشین، علت، تحریک.
عامل لینک های مترادف: