عضله مترادف


عضله مترادف اسم فرم

  • قدرت نیروی عضلانی، سر، نیرومندی قدرت، بلند، muscularity، استقامت، تناسب اندام، قدرت، استقامت، ستبری، ممکن است، vim.
  • نیروی قدرت اثر، قدرت، forcefulness، قدرت، وزن، نفوذ، تاثیر، نفوذ.

عضله مترادف فعل فرم

  • زانو پرتاب، فشار، لب به لب خمیر، شانه، بهم زدن، jostle، رم، پایمال، جمعیت، فشار، سوار roughshod.
عضله لینک های مترادف:

عضله مترادف،