عملکرد مترادف
عملکرد مترادف اسم فرم
- دید دستاورد اقدام دستاورد حصول شاهکار تلاش شرکت بهره برداری ماجرا مانور, انجام اقدام.
- عملیات عمل، عمل، انجام کار، عملکرد، در حال اجرا، رسیدگی، مدیریت تولید، ورزش.
- محصول خروجی، نتیجه، تعهدی سود، تولید، برداشت، محصول، سود، درآمد حاصل، فضل، درآمد، علاقه، درآمد.
- نشان می دهد، تولید بازی ارائه نمایندگی سرگرمی عینک نمایشگاه، صفحه نمایش، نشان دادن، تعامل و ایستاده و تجسم و خصوصیات، قسمت.
- کار می کند.
عملکرد مترادف صفت فرم
- عملی مناسب عمل، مفید، قابل استفاده، کارآمد، اقتباس، نصب، قابل اجرا، فایده، راحت، عملگرا است.
عملکرد مترادف فعل فرم
- ترک تسلیم، تسلیم، تسلیم راه، ارسال، اقدام، رضایت دادن، عطا، رضایت، مطابق، موافق، تسلیم، اعتراف، تسلیم.
- تولید بسيط آورد جلو، ارائه، خرس، دادن، ارائه، استطاعت، ریختن، پرداخت، beget، بوجود امدن، مشورت، عرضه.