عود مترادف
عود مترادف اسم فرم
- رگرسيون روندى backsliding زوال ماکولا، تضعیف بدتر شدن، تکرار جنایات، کاهش.
- فوران فوران انفجار، طوفان، انفجار، صحنه، خشم، دیوانگی، فروغ، هرگز، مناسب، بادوام تشنج.
عود مترادف فعل فرم
- تضعیف sicken بدتر، رو به زوال، محو، شکست، فرو رفتن.
- عقب retrogress انحطاط، رو به زوال، سیر قهقرایی، رجعت، recidivate، سقوط از فضل.