غرب مترادف


غرب مترادف اسم فرم

  • clanging clangor، تضاد چکاچاک، نوزادان، دین، اختلاف، ناهماهنگی.
  • دعوا جرو مرزبندی، wrangle، کج خلقی، imbroglio، دشمنی، استدلال، نزاع، اختلاف است.

غرب مترادف فعل فرم

  • clang، برخورد، clatter، clank، تلق تلق کردن، لرزش.
  • دعوا، bicker، squabble، تف، altercate، wrangle، استدلال می کنند، اختلاف.
غرب لینک های مترادف: