غرق مترادف


غرق مترادف فعل فرم

  • تبادل نظر غرق قورت دادن، سیل، deluge، سیل زده، سینک، سرریز.
  • غالب شدن پایمال بی جان، صدا خفه کن، خفه کردن، smother، سرکوب، فرو نشاندن، سرکوب، خاموش، محو کردن، معدوم کردن.
غرق لینک های مترادف: