غوطه ور ساختن مترادف
غوطه ور ساختن مترادف اسم فرم
- حمام پس dousing، غوطه ور شدن، آبیاری، شستشو، شستشو، خیساندن.
- شیرجه تبار، پاییز، قطره، آب غوطه ور شدن، غرق شدن، nosedive، از بین بردن.
غوطه ور ساختن مترادف فعل فرم
- lunge تلو تلو خوردن، تصادف، داش عجله، شلاق، زمین، چشمه، شروع، بهار، حرفه ای.
- اشباع تند، خیس خیس، کشیده خیس کردن، غرق، ret، بخوابانید،، آبیاری، رسوخ کردن، بر انگیختن، شستشو، غوطه دادن، استحمام.
- شیب غرق نزول، تبادل نظر، کشیده خیس کردن، غوطه دادن، بازیگران، درآورد.
- شیرجه رفتن پرش، سقوط، شاقول، nosedive چلپ چلوپ، اردک، با صدای تلپ، فرود، از بین بردن، گام، جست و خیز کردن، toboggan.