فرهنگ مترادف
فرهنگ مترادف اسم فرم
- بهبود, ارتفاع, پیشرفت, غنی سازی, دانش.
- تمدن روشنگری، acquirements، attainments، دستاوردهای پالایش، جامعه، فرهنگ، تجربه، آموزش، آموزش، دانش، هنر.
- پرورش کشت پالایش شهر نشینی، منش، طعم، لهستانی، suavity، ظرافت، gentility، جوانمردی، مدنیت، شجاعت، courtliness.