فرومایه مترادف


فرومایه مترادف صفت فرم

  • نالایق،، تخریب زیرآبی رفتن، مطرود، پایه، کم، متوسط، تحتانی، مبتذل.
  • وابسته برقص مرگ شوم ترسناک، ترسناک، عجیب، وحشتناک، گوتیک، هولناک، ترساننده، شیطانی, zombielike, هیولا, necrophilic, بزرگ guignol.
فرومایه لینک های مترادف: هیولا,

فرومایه مترادف،