فکر کردم مترادف


فکر کردم مترادف اسم فرم

  • ایده مفهوم نتيجه، قضاوت، نظر، تصور، تصور، تصور، فانتزی، فرضیه.
  • توجه، توجه، توجه، مراقبت، توجه، نگرانی، نگرانی، احتیاط، اضطراب، solicitude.
  • قصد طرح طراحی، انتظار، پیش بینی، امید، هدف، رویای، هدف، شی.
  • مراقبه lucubration cogitation، افکار، استدلال، تفکر، گمانه زنی، انعکاس، تفکر، نشخوار, محاسبه.
فکر کردم لینک های مترادف: محاسبه,