قارچ مترادف


قارچ مترادف فعل فرم

  • گسترش رشد را بیش از، ضرب، شلیک کردن، محصول تا، بهار، تکثیر، فراوانند، شکوفا، burgeon، pullulate.
قارچ لینک های مترادف: