قتل عام مترادف


قتل عام مترادف اسم فرم

  • قتل عام کشتار هولوکاست، حمام خون، برشی، دکان قصابی، پوگروم، decimation، وحشیگری، قتلگاه، نسل کشی، قتل عام.
  • کشتار قتل عام، قتل عام برشی، دکان قصابی، حجامت، قتل عام، decimation، انحلال، پاکسازی، نسل کشی، پوگروم.

قتل عام مترادف فعل فرم

  • کشتار، قصاب، تلفات زیاد وارد کردن، نابودی، قتل، کشتن، انحلال، پاکسازی، متمرکزسازی، محو کردن.
قتل عام لینک های مترادف: