قرار دادن مترادف


قرار دادن مترادف اسم فرم

  • موقعیت محل استقرار، نصب، تنظیم، دفع، توزیع، سازمان، سفارش، منش، تور، صندلی.
  • گوشته عبا کیپ، shrug، شال، ژاکت، wraparound، گردگیر، کت، پلیسه،، capote.

قرار دادن مترادف فعل فرم

  • enfold پاکت بسته نرم افزاری، محصور، پوشش، بسته، جمع کردن، swathe، صدا خفه کن، باد، جمع کردن، برابر، پنهان کردن.
  • اعمال, مطبوعات, را به خرس، استفاده، استخدام، توسل به قرار گرفتن، اضافه کردن، لوی، اضافه نمودن، زین با، تحمیل، اداره.
  • محل وضع، مجموعه قراردهند، را، ایجاد، راه اندازی، مورد، سپرده، گیاه، پست، نصب، تسلیم، تعیین محل ایستگاه.
قرار دادن لینک های مترادف: اعمال, مطبوعات,

قرار دادن مترادف،