قرض مترادف


قرض مترادف فعل فرم

  • ابلاغ بدهد، سبب استطاعت، مشورت، بسيط، گرانت، سرمایه گذاری.
  • اتخاذ را، کپی، تقلید، آینه منعکس کننده، تکرار، شبیه سازی، فرض، مناسب، غصب، دزدان دریایی، اثار.
  • وام اجاره، پیشبرد, اجازه, واگذار جای با، متعهد.
  • گرفتن وام، جمع آوری پول، لمس، آمار برای.
قرض لینک های مترادف: اجازه,

قرض مترادف،