قسم می خورم مترادف
قسم می خورم مترادف فعل فرم
- abjure نفی، تسلیم، forswear رها، چشم پوشیدن، اجتناب، جلوگیری از، پرهیز.
- avow نذر adjure درکتابهای، امر، depone، گواهی، تایید، دادن یک کلمه، تأیید، تضمین، حکم.
- اعلام ادعا، تصدیق درکتابهای، دولت، allege, ادعا, تلفظ، حفظ، اعلام، ادعا می گویند.
- لعن و نفرین، imprecate، فحش دادن.