قلمرو مترادف


قلمرو مترادف اسم فرم

  • تخصص استان، قلمرو حوزه، بخش، فعالیت، کار، بخش، دامنه، زمینه، چمن، bailiwick، بلند، تابع، تخصص.
  • دامنه حوزه زمینه، خاک، مدار، جهان، بخش، استان، منطقه، ضرب و شتم، حوزه، میزان.
  • زمین منطقه، منطقه, دستگاه, زمین سطح زیرکشت، برگزاری، گستره، منطقه، منطقه.
  • قدرت حاکمیت دولت، صلاحیت این دادگاه ها، برتری، نوسان، تسلط، فرمان، کنترل، قدرت.
قلمرو لینک های مترادف: دستگاه,