قنداق کردن مترادف


قنداق کردن مترادف فعل فرم

  • تغییر پتو بسته نرم افزاری، قرار دادن، پنهان سازی، گوشته، لباس، لباس، garb، sheathe، کفن، بست لوله، پاکت، enwrap، پوشش.
قنداق کردن لینک های مترادف: