كلوخ مترادف


كلوخ مترادف اسم فرم

  • بچه ناقص الخلقه lout، dimwit، halfwit، bumpkin دهاتی، dolt، استدلال، دهقان، ساده لوح، ادم احمق و ابله، fathead.
  • توده توده، لخته، نمد، تکه، قطعه، کلوخه، قطعه، کلوخه، لقمه، قطعه، دسته.
كلوخ لینک های مترادف: