لب را بزیر اویختن مترادف


لب را بزیر اویختن مترادف اسم فرم

  • sullenness peevishness طنز بد، sulkiness، grouchiness، petulance، moodiness، surliness، crossness، grumpiness، crankiness.

لب را بزیر اویختن مترادف فعل فرم

  • اخم, scowl, اخم، glower، grouch، grouse, گله, mope.
لب را بزیر اویختن لینک های مترادف: اخم, گله,

لب را بزیر اویختن مترادف،