لجوج مترادف


لجوج مترادف صفت فرم

  • حافظۀ pigheaded obdurate، سرکش، pertinacious، گرایش، متعصب، opinionative، انعطاف ناپذیر، از خود راضی، لجباز، سمج، غیر قابل نفوذ، امیز.
  • دور استرن شدید، كسانى كه ستم، تلخ، سخت، سخت، انعطاف ناپذیر، سرکش.
  • غم sullen گریم، دلگیر، ترش، بدبین، دلتنگ، ملال انگیز، cheerless، morose، سودا، افسرده،، misanthropic تلخ.
لجوج لینک های مترادف:

لجوج مترادف،