لغزنده مترادف


لغزنده مترادف صفت فرم

  • نامطمئن گریزان، روی حیله و تزویر، بی ثبات، هوس باز فریبکارانه، غیر مستقیم، فریبنده، مکار، غیر قابل پیش بینی.
  • نرم و صاف, شیشه ای, صاف, lubricious, یخی, چرب.
لغزنده لینک های مترادف: شیشه ای, صاف, چرب,

لغزنده مترادف،